پربازدیدترین ها
لینک دوستان
جستجو:
ارسال شده بيش از 8 سال پيش ، بازديد: 2242




روز معلم که می‌رسید، بچه نمی‌دانستند چرا‌‌ همان معلمی که تا آن روز، به چشمانشان نگاه می‌کرد و از عمق جان با آن‌ها سخن می‌گفت، نمی‌توانست زیاد به چشمان دانش‌آموزان خیره شود.
انگار مطلب مهمی در کاغذ نوشته شد بود چرا که یکدفعه حال آقا معلم یک جوری شد؛ قطرات اشکی که دور چشمانش حلقه بسته بود را پاک کرد و بدون اینکه حرفی بزند، از کلاس خارج شد.

ادامه مطلب
نظر (0)
ارسال شده بيش از 9 سال پيش ، بازديد: 2668




می‌گویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی می‌ساختند.
روز قبل از افتتاح مسجد، کارگر‌ها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری‌ها را انجام می‌دادند.

ادامه مطلب
نظر (1)
ارسال شده بيش از 9 سال پيش ، بازديد: 2558



مردی که دیگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادی تقاضای کمک کرد.

به استاد گفت: «به محض اینکه یکی از ما شروع به صحبت می‌کند، دیگری حرف او را قطع می‌کند. بحث آغاز می‌شود و باز هم کار ما به مشاجره می‌کشد. بعد هم هر دو بدخلق می‌شویم. در حالی که یکدیگر را بسیار دوست داریم، اما نمی‌توانیم به این وضعیت ادامه دهیم. دیگر نمی‌دانم که چه باید بکنم.»

استاد گفت:

ادامه مطلب
نظر (0)
ارسال شده بيش از 10 سال پيش ، بازديد: 2963




 

در یک شب زمستانی سرد ، ملا  در رختخواش خوابیده بود که ناگهان صدای هیاهو و غوغایی از کوچه بلند شد . زن ملا به او گفت که بیرون برود و ببیند که چه خبر است .
ملا گفت : به ما چه ، بگیر بخواب. زنش گفت : یعنی چه که به ما چه ؟ پس همسایگی به چه درد می خورد .

سرو صدا ادامه یافت و ملا که می دانست بگو مگو کردن با زنش فایده ای ندارد . با بی میلی لحاف را روی خودش انداخت و به کوچه رفت .

ادامه مطلب
نظر (2)
ارسال شده بيش از 10 سال پيش ، بازديد: 2519

کمک خداوند

روزی فردی در بیمارستان بستری شد. پزشک بعد از معاینه گفت متاسفانه کاری نمی تواند بکند و چند روز بیشتر به پایان عمر او باقی نمانده است. بعد از خروج پزشک، بیمار که بسیار غمگین و دل شکسته بود به کنار پنجره رفت و با تمام وجود گفت:

 

ادامه مطلب
نظر (0)
ارسال شده بيش از 10 سال پيش ، بازديد: 2739

Glenn Cunningham

مدرسه‌ی کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ی بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود.

روزی، وقتی شاگردان وارد محوطه‌ی مدرسه شدند، دیدند مدرسه در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. آنان بدن نیمه بی‌هوش هم‌کلاسی خود را که دیگر رمقی در او باقی نمانده بود، پیدا کردند و بی‌درنگ به بیمارستان رساندند.

پسرک با بدنی سوخته و نیمه جان روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود ، که ناگهان شنید دکتر به مادرش می‌گفت:

ادامه مطلب
نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | ... | 10 | 11 | 12
Today / امروز

    Today: Sunday 13 Oct2024 امروز: يکشنبه 22 مهر 1403

اوقات شرعی

تبلیغات

    شرکت ترخیص کالا و بازرگانی آذین کارون اروند

    ترخیص کالا از تمامی گمرکات کشور

    تهران-بازار شوش-بلور فروشها-پاساژ نور طبقه دوم پلاک۵۲۶

    تلفکس ۰۲۱۵۵۳۵۳۱۹۵-۰۲۱۵۵۳۵۳۲۰۲

    سجاد بهادری
    ۰۹۳۵۷۰۷۲۰۵۹


    *****************

    طراحی نما و دکوراسیون داخلی

    بندر گناوه-خیابان پست،روبروی اداره کار، دکوراسیون آریا سقف

    مجتبی رفعتی-۳۳۵۸-۷۷۰-۰۹۱۷


    *****************

    تنظیم موتور-تعمیرات ای سی یو-شستشوی انژکتور-برقکاری هوشمند شبکه های Can ,Van

    تعمیر و پیکره بندی کلیه نودهای
    Multiplex ,Ecomax ,SMS

    بنار آزادگان-توانا-۸۲۹۶-۶۶۸-۰۹۱۷

تازه ترین مطالب
پیام مدیر


    شعار سال ۱۴۰۳ :


    شعار و هدف وب سایت:


    بیائید با همدلی، همفکری و همکاری روستایمان را آباد و سرافراز نمائیم.

لینکهای دانلود نرم افزار معرفی روستای بنار آزادگان به همراه زندگینامه شهدای روستا قابل نصب بر روی موبایل
تازه ترین نظرات
پيام ها و دلنوشته هاي كاربران
بازدید
    بازدید امروز: 157
    بازدید دیروز: 334
    بازدید کل: 11547979
    افراد آنلاین: 4
go top