گرامی داشت چهلمین روز درگذشت بستگان و خویشاوندان سنّتی اسلامی است که بر اساس آن، مسلمانان به یاد عزیزِ از دست رفتهشان مجلس یادبود برگزار میکنند و یاد و خاطره او را در دلها زنده نگه میدارند. در اوّلین اربعین عاشورای حسینی، جابربن عبداللّه انصاری و عطیّه عوفی از نخستین کسانی بودند که به زیارت تربت پاک و مقدّس سیدالشهدا علیه السلام و یارانش در کربلا آمدند و در سوگ مولایشان گریه کردند و به عزاداری پرداختند. از آن به بعد با شکوهترین مراسم در کشورها و شهرهای مختلف، در این روز برگزار میشود تا شور و حماسه دیگری در تداوم عاشورا خلق شود.
احیاگری
اهمیّت اربعین وقتی بیشتر درک میشود که نقش سازنده و مفید آن در
ماندگاری و جاودانگی حماسه عاشورا و تبیین اهداف و آرمان والای امام حسین علیه السلام در نظر گرفته شود. تکریم و گرامی داشت اربعین، تعظیم شعایر دینی و رمز تداوم نهضت حسینی و اعلان وفاداری و پایبندی به مکتب سرخ عاشوراست. اگر امامان معصوم به برگزاری مراسم و محافل عزاداری، نوحه خوانی و مرثیه سرایی تأکید فراوان داشتهاند و اگر برای گریاندن و گریستن، زیارت کردن و نماز خواندن بر تربت حسین علیه السلام آن همه ثواب و فضیلت بیان کردهاند، به سبب همین آثار بالنده معنوی و عاطفی است که در روح مسلمانان به جا میگذارد.
حرکت معنوی
روز یازدهم محرّم، وقتی کاروان اسیران از کربلا به طرف کوفه به راه میافتد، زینب (س) به مثابه قافله سالار و پیام رسان انقلاب کربلا، برای حفظ ارزشهای اسلامی و فرو ریختن اساس بیدادگری و استبداد، حرکت الهی خویش را آغاز میکند. حضرت زینب (س) از همان آغاز پیروزیِ نظامیِ دشمن، خطوط کلّی حرکت را در مقابله با ترفندهای دشمن ترسیم کرد و آن را در دو بُعد تعزیه و تبلیغ یا بُعد عاطفی و سیاسی، سامان بخشید.
شکوه و عظمت این حرکت معنوی چنان بود که در کوتاهترین زمان، در درون دژهای نفوذناپذیر قدرت یزید رخنه کرد و اقتدار دروغین او را در هم شکست و قیام کربلا را به پیروزی رساند.
رسالت سنگین
در غروب خونین و سهمگین عاشورا، هنگامی که قامت سرور آزادگان حسین علیه السلام به خاک میافتد، رسالت سنگین انقلاب بر دوش استوار و باصلابت زینب (س) قرار میگیرد. حال این زینب (س) است که علاوه بر تحمّل مصیبتهای سخت، باید این رسالت سنگین را که به دوشش نهادهاند، به خوبی به انجام رساند. زینب (س) به خوبی آگاه است که اگر آرام بنشیند، پرچم کربلا به خاک میافتد و اگر سکوت کند، پیام عاشورا ناتمام میماند. پس باید بایستد و مقاومت کند و انبوهی از غمها و رنجها را تحمّل کند تا پیام حسین علیه السلام از حلقوم بریدهاش به گوش همگان برسد و خواب رفتگان و فریب خوردگان را بیدار سازد.
پیام رسانی
کاروان غریب اسرا که از کربلا به راه افتادند و مسیر طولانی کوفه و شام را منزل به منزل پیمودند، تنها زنان و کودکان بیدفاعی نبودند که با زور و ستم به اسارت گرفته شده بودند؛ بلکه آنان روایتگران با تدبیر و اندیشهای بودند که مظلومیتها و مصیبتهای خاندان رسالت را برای مردم بازگو میکردند و صحنههای دل خراش و تکان دهنده عاشورا و جنایتها و قساوتهای دردآور سپاه یزید را برای آنان به نمایش میگذاشتند و فلسفه قیام امام حسین علیه السلام را بازگو میکردند. پیام خون شهیدان کربلا را به گوش همه میرساندند تا بنی امیه نتواند با پرده پوشی، کردار ننگینشان را توجیه کنند.
مبارزه در اسارت
وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت اهل بیت آن حضرت به گوش یزید میرسد، لبخند پیروزی به لبانش مینشیند و گمان میکند که با شهادت فرزند پیامبر گرامی اسلام و اسارت خاندانش، شکوه و اقتدار او افزونتر و دشمنان حکومت او بیش ازپیش بیمناک میگردند. از این رو هنگام ورود کاروان اسرا به شام، جشن باشکوهی به شکرانه بزرگترین پیروزی نظامی ـ سیاسیاش، برگزار میکند. امّا بر خلاف تصوّر او، اسیران کربلا به خصوص حضرت زینب (س) و امام سجاد علیه السلام گاهی با سوگواری، گاهی با تبلیغ، گاهی با افشاگری وگاه با منطق و استدلال و سخنان حکمت آمیز، چنان هیبت او را شکستند که طولی نکشید یزید به درماندگی و ناتوانی خود اعتراف کرد.
اقیانوس صبر
عصر عاشورا وقتی که طوفان نبرد آرام میگیرد و گرد و غبار میدان فرو مینشیند و خون پسر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر زمین جاری میشود و آخرین تکیهگاه او فرو میریزد، زینب(س) در حالی که خود سختترین و دردناکترین لحظات زندگیاش را میگذراند ـ سرپرستی زنان و کودکان بیپناه را بر عهده میگیرد و آنان را در سایه سار وجود خود پناه داده، و با کلام، نگاه و اشاره آنان را تسلّی میبخشد و از اقیانوس صبر خود جرعه جرعه در جانشان میریزد تا اندکی از درد و غمشان بکاهد و صدای ناله و گریهشان را آرام سازد.
عبادت
کربلا سرزمینی است که در کنار جهاد و شهادت، زمزمههای عاشقانه و عارفانه را به خود دیده است و زینب قهرمان این میدان است؛ همان گونه که حسین قهرمان میدان شهادت است. حضرت فاطمه صغری دختر امام حسین علیه السلام میفرماید: «شب عاشورا عمهام زینب در محراب عبادتش پیوسته مشغول نیایش بود و با خدا رازونیاز میکرد و از او یاری میطلبید». حضرت امام سجاد علیه السلام میفرماید: «زینب کبری هرگز در عمرش نافله شبانه را ترک نکردند؛ حتّی شب یازدهم محرّم که غرق گرفتاری و ماتم عزیزان بود».
سرزمین خاطرهها
کاروان اسیران به دروازه شهر نزدیک میشود، امّا زینب غمگینانه خاطرههای گذشتهاش را مرور میکند و اوراق دفتر دوران خلافت پدرش علی علیه السلام، یک یک در ذهن او ورق میخورد و پرسشهای بسیاری برای او به وجود میآید:
آیا این همان کوفهای است که پدرم در آن حکومت میکرد و من با قدر و منزلت فراوان روزهای خوش زندگیام را میگذراندم؟ آیا اینان همان مردمانی نیستند که وفاداری و بیعت خود را با حسین علیه السلام اعلام داشتند؟ پس این همه شادی و شور در مرگ حسین چیست؟ زینب (س) به خروش میآید و با هیبتِ تمام فرمان سکوت میدهد و سخنان آتشین و تکان د هندهاش را آغاز میکند و در همان لحظه، شادی و سرور کوفیان را به گریه و ناله بدل مینماید: «ای کوفیان گریههاتان جاویدان باد!»
صلابت کلام
کاروان اسیران وارد کوفه شده است. زینب (س) در اجتماع مردم کوفه سخن میراند و وحشت از قیام و انقلاب، امارت نشینان را فرا میگیرد. دژخیمان سر حسین علیه السلام را بر روی نیزه میکنند. سخنان زینب قطع میشود. امّا این پایان کار نیست و حضرت زینب (س) و امام سجاد علیه السلام در دارالامارة، غرور و هیبت و جلال دروغین ابن زیاد را درهم میشکنند و با استواری پردههای تزویر را میدرند و نقابهای نیرنگ را فرو میریزند و چهره حقیقت را آشکار میسازند. پاسخهای کوبنده و مستدل و رسواگر زینب (س) و امام سجاد علیه السلام چنان تأثیر شگرفی در دل حاضران به جا میگذارد که ابن زیاد با نهایت سراسیمگی و درماندگی دستور قتل آن دو بزرگوار را صادر میکند. امام سجاد علیه السلام فریاد میکشد: «ابن زیاد! مرا از قتل میترسانی؟! تو هنوز نفهمیدهای که کشته شدن عادتِ ما و شهادت کرامت خاندان ماست؟»
شرارههای آتش
اگر شکوه کاروان کوچک اسرا در برابر نگاهها، تحقیرها و شماتتهای انبوه دشمن، بشکند، دور از انتظار نخواهد بود و اگر زنان و کودکان از ترس قساوت و بیرحمی دژخیمان به زاری و التماس بیفتند، جای شگفتی نیست. امّا اسرای کربلا عزّت و آزادگی را در مکتب علی و حسین علیه السلام آموختهاند و نه تنها تحقیرها و توهینها و تهدیدها و سختیها اندکی از صلابت و شکوه آنان نکاست، که با اقتدار تمام در برابر یزید و ابن زیاد ایستادند و غرور آنان را با منطق و استدلال در هم شکستند و مُهر ننگ و نفرین ابدی را بر پیشانیشان کوبیدند.
بُعد عاطفی حماسه عاشور
حضور زنان و کودکان و نوحهگریها و سوگواری جان سوز آنان بر مظلومیت شهیدان کربلا، چنان آتشی به جان مردم میافکند و چنان زلزلهای بپا میکرد که دلِ سنگِ دشمنان را هم میلرزاند و اشکهایشان را جاری میساخت و عواطف و دلهای مردم را به نفع جبهه حق و به سوی آرمانهای شهدای کربلا هدایت میکرد. گریهها و ندبههای اسرا و به خصوص زینب (س) در قتلگاه، و سوگواریهای آنان در موقعیتهای گوناگون ـ در کوفه و شام و حتّی در کاخ یزید ـ از نظر عاطفی چنان تأثیر اعجاب انگیزی داشت که همه دشمنان در این عزاداری و نوحه سرایی با کاروان اسیران همراه میشدند و این برنامهها بود که خانههای دشمن را به عزاخانههای حسین علیه السلام تبدیل کردند.
تأثیر سیاسی عزاداری
از آثار مهم مجالس عزاداری و سوگواری و محافل نوحه خوانی و مرثیه سرایی، زنده نگه داشتن حس عدالت خواهی و حق پرستی و توجّه دادن مردم به فرهنگ جهاد و شهادت است. دل باختگان امام حسین علیه السلام برای افشای چهره دشمنان دین و مقاصد شوم آنان، با برگزاری محافل سوگواری، تلاش میکنند یاد و خاطره کربلا و مظلومیت اباعبداللّه الحسین علیه السلام را زنده و جاودانه نگه دارند. امام خمینی رحمه الله میفرماید: «مسئله، مسئله گریه نیست، مسئله، مسئله تباکی نیست؛ مسئله، مسئله سیاسی است که ائمه علیه السلام با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملّتها را با هم بسیج کنند و یک پارچه کنند».
شعار و شعور
برگزاری مراسم عزاداری اگر از محتوا تهی باشد و تنها به صورت تشریفات یا عادت انجام شود، تأثیری عمیق به جا نمیگذارد. آنچه به این برنامهها و مراسم غنا و تأثیر میبخشد، عبور از جنبه ظاهری و رسیدن به محتوا و حقیقت آن است. باید روح قیام امام حسین علیه السلام و صحنههای عاشورا در آنها تجلّی یابد. اگر امامان معصوم علیه السلام بر عزاداری تأکید میورزند، بر محتوا و عمق بخشی آن نیز اصرار ورزیدهاند. سوگواری و عزاداری باید الهام بخش فرهنگ جهاد و شهادت باشد و علاوه بر شعار با شعور نیز همراه شود تا تأثیر گذاری و تازگی آن برای همیشه محفوظ بماند.
پدید آورنده: حفیظ اللّه زکی
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه دات نت