کد خبر: 52 ، سرويس: آموزشی
تاريخ انتشار: 14 دي 1389 - 16:31
سردی درون
شش نفر در سرمای شدید گرفتار شدند
هریک قطعه چوبی به همراه داشتند
آتش رو به خاموشی آنان نیازمند هیزم بود

اولین زن کنده خود را به آتش نینداخت
زیرا در اطراف آتش متوجه یک سیاه شده بود
 
نفر بعد در آن سوی آتش کسی را دید که از فرقه کلیسای او نبود
بنابراین نتوانست خود را راضی کند تا کنده اش را در آتش اندازد
 
نفر سوم زنی بود در لباس ژنده
چرا باید کنده اش را بدهد تا پولدار تن آسایی زنده بماند
 
مرد ثروتمند عقب لمیده و فکر میکرد که چه ثروتی نزد خود دارد
و چگونه باید آن را از دست فقیران تنبل در امان بدارد
 
چهره مرد سیاه در میان شعله های آتش حاکی از انتقام بود
چون آنچه که در قطعه چوب می دید فرصتی برای عداوت با سفیدان بود
 
وقتی چهره بیگانه ای را در میان جمع دید
آخرین نفر در این گروه سرگردان کنده خود را دور انداخت
 
کنده ها در دستهای بی حرکت مرگ گواهی هستند بر گناه انسان ها، سرمای هوا نبود که آنان را به مرگ کشانید بلکه آنان از سرمای درون جان سپردند
 
 ترجمه و اقتباس از یک شاعر ناشناس
 (مجموعه مهارت های زندگی برای نوجوانان)

فرستنده : دکترسوسن ترابی
لينک خبر:
http://www.bonarazadegan.com/fa/posts/52