- » عکسهایی از زیباترین دختر دنیا در کتاب گینس
- » روز معلم گرامی باد + یک داستان واقعی درباره معلم
- » کارگردان «ستایش» چه درخواستی از نرگس محمدی کرد؟+عکسهای از ستایش و مادرش
- » احاديثي درباره اهميت شب قدر از پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)
- » عكسهاي دانش آموزان كلاس پنجم دبستان روستا در سال ۱۳۶۴
- » سخنانی زیبا بر روی عکسهایی زیباتر
- » معیارهای زیبایی در ایران و مقایسه آن با کشورهای دیگر + عکس
- » سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی باد
- » سیستم وای فای (Wi-Fi) در اينترنت چیست؟
- » عکسهایی زیبا از گل باران
- » عکسهایی جدید از نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش
- » عکسهای ماهواره ای بسیار زیبا از روستا - با تشکر از مهندس بهمن امجدی
- » عکسهای بازیگران سینما با لباس احرام در حج
- » تست احساسات افراد
- » لعیا زنگنه «ستایش» شد.+عکسهایی از نرگس محمدی و لعیا زنگنه
- » سری دوم عکسهای روستا
- » عکسهایی به جا مانده از تعزیه روستا
- » یازدهم ذیقعده سالروز ولادت امام رضا علیه السلام / طلوع خورشید خراسان
- » عکسهایی بسیار زیبا از بهار روستا
- » داستانی زیبا و پندآموز از مهربانی نمودن (پاورپوینت)
- » سری اول عکسهای روستا
- » تصویر متحرک جالب توجه، مرزهای سرزمین ایران از دوران ایلام تا کنون
- » تصویر به یاد ماندنی؛ وقتی مورینیو در بارسلونا مترجم بود و گواردیولا بازیکن
- » با شناختن رنگ نام خود به موفقیت برسید
- » روز مادر + تصاویر، اس ام اس و متن های ادبی بسیار زیبا
- » غذاكده خانگي بهار(طرز تهيه انواع غذا، كيك، دسر، سوپ و ...)
- » سایت سرگرمی فان کلوب
- » سایت خبر ورزشی پارسیک
- » سایت فوتبال و ورزش ۳
- » زادگاهم بنارآبشيرين (احمد روزبه)
- » رقـــص شعـــله
- » دشتی اسماعیل خانی (وبلاگ روستای دشتی اسماعیل خانی دشتستان)
- » دیکشنری آنلاین معنی کننده کلمات فارسی و انگلیسی
- » ديجي كالا (دنياي ديجيتال، بررسي، مقايسه و فروش)
- » جی کی نیوز (سایت خبری تحلیلی جنوب ایران)
- » جوانان روستای بصری(بوشهر)
- » تصحیح کننده آنلاین مطالب فارسی از نظر دستور خط
- » تبديل نت (روزنامه هاي امروز، تاريخ، تقويم و تبديل واحدها و محاسبه)
- » بنارسیتی (وب سایت بنارویه لارستان)
- » بنارسلیمانی (وبلاگ روستاي بنارسليماني دشتستان)
- » استانداری بوشهر
- » اداره کل هواشناسی بوشهر
- » ايران تجارت (آگهي خريد و فروش)
- » پرسوک (وب سایت جامع شهر وحدتیه)
- » پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران
- » پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
- » پايگاه خبري خليج فارس
- » پليس فتا ( آموزش، پيشگيري و اطلاع رساني در رابطه با بدافزارها در فضاي مجازي )
- » وبلاگ عشق به خدا و زندگی قرآنی
- » وبلاگ تصاویر و عكس هاى حرفه ای با موبایل
- » وب سایت تعزیه بنارآزادگان
- » وب سايت باشگاه استقلال تهران
- » وب سايت باشگاه پرسپوليس تهران
- » ویراستار دستور فارسی ۱ ضرب
- » نتایج زنده مسابقات ورزشی ایران و جهان
- » نمونه سوالات و آزمون آموزش ابتدایی(وب سایت تخصصی کودکان)
- » مشاهده آنلاین صورتحساب تلفن همراه(موبایل)
- » فرمانداری دشتستان
حضرت علی (ع)
هر کس واژهای به من بیاموزد تا ابد مرا بندهٔ خود کرده است.
کاش میشد خاکسار پای تمامی معلمهای زندگیم شوم
برای اولین بار به تو مینویسم
به تو که آموختی به من چگونه زیستن را
به تو که معنی تمام واژههایم شدی
به تو که در لابلای امواج دل دریاییات هر روز و هر سال گم میشدم
به تو که ۲۲ سال مفید زندگیم را در کنار تو پر کردم
به قلب آسمانیت
به گرمای وجودت
به شیرینی کلامت
به صداقت مهربانیت قسم
که تا ابد به تو مدیونم... تا ابد
هر چه دارم از توست
و هر آنچه که بدست خواهم آورد
تمام زندگیم
تمام هستیم
تمام بودنم
تمامی نگاه زیبایی که به این دنیا و آخرت دارم
اعتقادات آسمانیم
و تمامی وجودم در ثانیههایی خلاصه میشود که تو به من آموختی
--------------------------------------------------
یک داستان واقعی
در روز اول سال تحصیلی، خانم تامسون؛ معلم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبتهای اولیه، مطابق معمول به دانشآموزان گفت که همهٔ آنها را بهیک اندازه دوست دارد و فرقی بین آنها قائل نیست.
البته او دروغ میگفت و چنینچیزی امکان نداشت. مخصوصاً اینکه پسر کوچکی در ردیف جلوی کلاس روی صندلی لَم داده بود بهنام تدی استوارت که خانم تامسون چندان دل خوشی از او نداشت. تدی سال قبل نیز دانشآموز همین کلاس بود. همیشه لباسهای کثیف بهتن داشت، با بچههای دیگر نمیجوشید و به درسش هم نمیرسید. او واقعاً دانشآموز نامرتبی بود و خانم تامسون از دست او بسیار ناراضی بود و سرانجام هم به اوو نمرهٔ قبولی نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدی در کلاس پنجم حضور مییافت، خانم تامسون تصمیم گرفت به پروندهٔ تحصیلی سالهای قبل او نگاهی بیاندازد تا شاید بهعلت درسنخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.
معلم کلاس اول تدی در پروندهاش نوشته بود: تدی دانشآموز باهوش، شاد و بااستعدادی است. تکالیفش را خیلی خوب انجام میدهد و رفتار خوبی دارد، «رضایت کامل».
معلم کلاس دوم او در پروندهاش نوشته بود: تدی دانشآموز فوقالعادهای است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولی او بهخاطر بیماری درمانناپذیر مادرش که در خانه بستری است دچار مشکل روحی است.
معلم کلاس سوم او در پروندهاش نوشته بود: مرگ مادر برای تدی بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را برای درسخواندن میکند ولی پدرش به درس و مشق او علاقهای ندارد. اگر شرایط محیطی او در خانه تغییر نکند او بهزودی با مشکل روبرو خواهد شد.
معلم کلاس چهارم تدی در پروندهاش نوشته بود: تدی درسخواند را رها کرده و علاقهای به مدرسه نشان نمیدهد. دوستان زیادی ندارد و گاهی در کلاس، خوابش میبرد.
خانم تامسون با مطالعهٔ پروندههای تدی به مشکل او پی برد و از اینکه دیر بهفکر افتاده بود خود را نکوهش کرد.
تصادفاً فردای آنروز، روز معلم بود و همهٔ دانشآموزان هدایایی را برای او آوردند. هدایای بچهها همه در کاغذهای زیبا و نوارهای رنگارنگ پیچیده شده بود، بهجز هدیهٔ تدی که داخل یک کاغذ معمولی و بهشکل نامناسبی بستهبندی شده بود.
خانم تامسون، هدیهها را سر کلاس باز کرد. وقتی بستهٔ تدی را باز کرد، یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سهچهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خندهٔ بچههای کلاس شد اما خانم تامسون فوراً خندهٔ بچهها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایی دستبند کرد. سپس آنها را همانجا بهدست کرد و مقداری از آن عطر را نیز به خود زد.
تدی، آنروز بعد از تمامشدن ساعت مدرسه مدتی بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامسون، شما امروز بوی مادرم را میدادید.
خانم تامسون، بعد از خداحافظی از تدی، داخل ماشینش رفت و برای دقایقی طولانی گریه کرد.
از آنروز بهبعد، او آدم دیگری شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش «زندگی» و «عشق به همنوع» به بچهها پرداخت و البته توجه ویژهای نیز به تدی میکرد.
پس از مدتی، ذهن تدی دوباره زنده شد. هرچه خانم تامسون او را بیشتر تشویق میکرد او هم سریعتر پاسخ میداد. بهسرعت، او یکی از باهوشترین بچههای کلاس شد و خانم تامسون با وجودی که به دروغ گفته بود که همه را بهیک اندازه دوست دارد، اما حالا تدی، محبوبترین دانشآموزش شده بود.
یکسال بعد، خانم تامسون، یادداشتی از تدی دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلمی هستید که من در عمرم داشتهام.
ششسال بعد، یادداشت دیگری از تدی به خانم تامسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و با هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمی هستید که در تمام عمرم داشتهام.
چهارسال بعد از آن، خانم تامسون نامهٔ دیگری دریافت کرد که در آن تدی نوشته بود با وجودی که روزگار سختی داشته است اما دانشکده را رها نکرده و بهزودی از دانشگاه با رتبهٔ عالی فارغالتحصیل میشود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامسون بهترین معلم دوران زندگیاش بوده است.
چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامهای دیگر رسید. اینبار تدی توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و اینکار را کرده است. باز هم خانم تامسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. اما اینبار، نام تدی در پایان نامه، کمی طولانیتر شده بود: دکتر تئودور استوارد.
ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامهٔ دیگری رسید. تدی در این نامه گفته بود که با دختری آشنا شده و میخواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسی در کلیسا، در محلی که معمولاً برای نشستن مادر داماد درنظر گرفته میشود بنشیند. خانم تامسون، بدون معطلی پذیرفت و حدس بزنید چهکار کرد؟ او دستبند مادر تدی را با همان جاهای خالی نگینها بهدست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطری که تدی برایش آورده بود خرید و روز عروسی به خودش زد.
تدی وقتی در کلیسه خانم تامسون را دید او را بهگرمی هرچه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامسون، از اینکه به من اعتماد کردید از شما متشکرم. بهخاطر اینکه باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمی هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر بهخاطر اینکه به من نشان دادید که میتوانم تغییر کنم از شما متشکرم.
خانم تامسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدی، تو اشتباه میکنی، این تو بودی که به من آموختی که میتوانم تغییر کنم. من قبل از آن روزیکه تو بیرون مدرسه با من صحبت کردی، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.
بد نیست بدانید که دکتر تدی استوارد، هماکنون در دانشگاه آیوا یک استاد برجستهٔ پزشکی است و بخش سرطان دانشکدهٔ پزشکی این دانشگاه نیز بهنام او نامگذاری شده است!
نظرات تاييد شده: (37 نظر)
Today: Thursday 28 Sep2023 امروز: پنجشنبه 06 مهر 1402
شرکت ترخیص کالا و بازرگانی آذین کارون اروند
ترخیص کالا از تمامی گمرکات کشور
تهران-بازار شوش-بلور فروشها-پاساژ نور طبقه دوم پلاک۵۲۶
تلفکس ۰۲۱۵۵۳۵۳۱۹۵-۰۲۱۵۵۳۵۳۲۰۲
سجاد بهادری
۰۹۳۵۷۰۷۲۰۵۹
*****************
طراحی نما و دکوراسیون داخلی
بندر گناوه-خیابان پست،روبروی اداره کار، دکوراسیون آریا سقف
مجتبی رفعتی-۳۳۵۸-۷۷۰-۰۹۱۷
*****************
تنظیم موتور-تعمیرات ای سی یو-شستشوی انژکتور-برقکاری هوشمند شبکه های Can ,Van
تعمیر و پیکره بندی کلیه نودهای
Multiplex ,Ecomax ,SMS
بنار آزادگان-توانا-۸۲۹۶-۶۶۸-۰۹۱۷
- » عید فطر مبارک
- » نوروز ۱۴۰۲ و آغاز سال جدید بر هم ولایتی های گرامی مبارک
- » نماینده دشتستان : با خرید تضمینی خرما در سال ۱۴۰۱ موافقت شد
- » نوروز باستانی و آغاز سال ۱۴۰۱ خورشیدی مبارک
- » خرید تضمینی خرما کبکاب دشتستان در سال ۱۴۰۰
- » رکاب زنی گروه دوچرخه سواران آبپخش تا شیراز
- » ایام الله ۱۴ و ۱۵ خرداد
- » پشتیبانی از رونق تولید برای تحقق شعار سال ۱۴۰۰
- » برداشت خرما سال ۱۳۹۹ دشتستان بوشهر در سایه بازار کرونا زده
- » ایام تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد
- » تصاویری از هرس نمودن فضای سبز خیابانهای اصلی روستای بنار آزادگان در خرداد ماه ۱۳۹۹
- » ۱۴ و ۱۵ خرداد، تجلی پیوند تاریخی و دلبستگی میان امت و امام
- » شب قدر
- » سالروز شهادت حضرت علی (ع) تسلیت باد
- » نوروز ۱۳۹۹ بر هم ولایتی های گرامی مبارک
- » نخلهای همیشه سبز و پایدار مسیر روستای من(بنار آزادگان)
- » افتتاح بوستان امید روستای بنار آزادگان
- » عید سعید فطر مبارک
- » تصاویری از روستای بنار آزادگان در پایان سال ۱۳۹۷ و شروع نوروز ۱۳۹۸
- » رکاب زنی اسماعیل یگانه در تور دوچرخه سواری چهل بهار ناجا (دی ماه ۱۳۹۷)
سال ۱۴۰۲
هدف و شعار وب سایت :
بیائید با همدلی، همفکری و همکاری روستایمان را آباد و سرافراز نمائیم.
- » حدود 1 سال قبل گفت: به گفته ریش سفیدان، ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: درود بر شما. چه ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: سلام اقای بناری بنده ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: لطفاً عکس جدید بزارید ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: سلام آقای بناری فوتبالیستهای ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: با سلام و تشکر ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: درود جناب بناری عزیز ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: درود برجناب بناری عزیز ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: عالی موفق باشید https://www.greenboxtainer.com/ ...
- » حدود 1 سال قبل گفت: سلام سایت خوبی دارید ...
- » بيش از 2 سال قبل گفت: من دیگه نمیزارم قبل ...
- » بيش از 2 سال قبل گفت: ووی نمی دونستم این ...
خوش آمديد
- » چه خواهم کرد بعد از تو ... (بيش از 6 سال قبل)
- » *************************** غمت پیرم نموده درجوانی نکردم ... (بيش از 6 سال قبل)
- » *************************** دل شـوریده ام دارد هــوایت ... (بيش از 6 سال قبل)
- » شعرامام زمان گفتم به مهدی برمن ... (بيش از 7 سال قبل)
- » پانهاده خاطرم در کوچه های یاد ... (بيش از 7 سال قبل)
- » " شعر بلکمی" محلی بلکمی ریشه ... (بيش از 7 سال قبل)
- » مگر چگونه زندگي ميکنيم که تا ... (بيش از 8 سال قبل)
- » سلام وخسته نباشی خدمت اقای بناری ... (بيش از 8 سال قبل)
- » باسلام و خسنه باشید به مدیر ... (بيش از 8 سال قبل)
- » اینجا دلِ دریاست و خیزابِ عدیده ... (بيش از 8 سال قبل)
با سلام و تشكر از حضور شما
-
بازدید امروز: 1833
بازدید دیروز: 240
بازدید کل: 11078697
افراد آنلاین: 3
در چنین روزی سلامت می کنم
شاخه های گل نثارت می کنم
شاخه های گل ندارد قابلی
صد گلستان فرش راهت می کنم
روز معلم بر تمامی اساتید و معلمین عزیز بخصوص دبیر و شاعر بزرگوار (واصف) ناظر همیشه همراه سایت تبریک عرض میکنم
دریغ و تلاشهای شبانه روزی شما عزیزان تشکر و قدردانی کنم . فقط می توانم شما را
دعا کنم و از خداوند متعال طلب سلامتی و شادابی و طول عمر با عزت و عظمت برای شما
و خانواده محترمتان داشته باشم و برای آنهایی که از دنیا رفته اند طلب رحمت و مغفرت
نمایم . معلمی شغل نیست بلکه عشق است.
روز معلم بر همه شما عزیزان خصوصا جناب آقای محمود حاجی پور که از یاران قدیمی وب سایت هستند تبریک عرض میکنم
------------------------------------
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین
آنکه دین آموزد و علم یقین
روز و هفته معلم بر همه ی معلمان مبارک باد .
ماموریت یک معلم ذکات دانشیست که خدا به اون داده
و چه زیباست این تعبیر
از معلم عزیزم سرکار خانم اسلامی نیا تشکر میکنم ایشون راه و رسم زندگی رو به من آموختن تا عمر دارم مدیونشون هستم .
روزتون مبارک
روزتون مبارک
روزت مبارک
خیلی خوب و عالی بود. من هم از زحمات تمام معلم ها و اساتید تشکر میکنم چه اونایی که صبورند و چه اونایی که زود کاسه ی صبرشون لبریز میشه....ولی همشون قابل احترامند و من سپاس گزار همشون هستم.
این داستان روی من تاثیر بزرگی گذاشت اول از همه می خواهم از معلم تئاترم تشکر کنم که باعث شد به این سایت بیام و این مطاب رو بخونم
بیگ لایک
زیبا بود و من می خوا هم برای مدرسه ام بخوانم
و روز معلم مبارک ممنون و خسته نباشید