عیب کوچولوی عروس
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد و گفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است!پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود! جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد!پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد! جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است!پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد. جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است! پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی، خرج برایت نمی تراشد! جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد! پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد!!!

شگرفی عشق
همه می شناسیمش؛ همو که با شکوه مهرش عشق را معنایی دیگر می بخشد و قلبش وسعت بی انتهای صبر و مهربانی است و شانه های پرصلابتش مأمن مهر و صفا، و چشم های پرفروغش سرچشمه احساس و گذشت است. مادر، مهر کیشی است که با شمع وجودش به محفلمان روشنی می بخشد و با گلخند محبت اش رنگ غم را از چهره مان می زداید و تبسمی از شادمانی بر دل هایمان می نشاند و با دستان پر سخاوتش، چتری سایه گستر ساخته است تا هیچ سختی را حس نکنیم. او به راستی تندیس همه خوبی هاست.

به: هم ولاتی
از :ناظر همراه(واصف)
موضوع: گله ی
سلام، جونم ،عزیزم، هم ولاتی
بدان من خاک پاتم هم ولاتی
بگو سی مو عزیز، حالت چطوره
چطوری می وینی رسمل ایی دوره
حسینی یا حسن یا اینکه جابر
بدان تاج سری بر فرق ناظر
گلیهء تو ری سرم ای هم ولاتی
خجالت می کشم اونم چه زاتی
نمونده هوشی وخرده حواسی
نه لورک دارم و نه تاس ماسی
مروک بسکی میا دور سر مو
می شینن ری دس و پا و سر مو
نمیلن هوش مو تا سرجاش بو
همی چار تا بچی اشتر و یابو
یکیش ارسی می خواه ، وجومه نو
یکی پیل بلیط تا بره شنو
یکی ماشین می خواه پی پیل بنزین
فروختم دیگ پسین یه اسب پی زین
اما سی تو می گم هیشکی نفهمه
که امشو خردمه یه لیتری قهوه
سفر نامه نوشتم هفته ء پیش
دلم گیره توی دو راهی خویش
سی محض و خاطر نوروز امسال
بهاری را نوشتم اول سال
دلش درد می کنه واصف، بیماره
بسی کرده یکی سوتک بیاره

بادرودخدمت جناب هم ولاتی
جادارد صمیمانه از هم ولاتی عزیز بابت شعر بسیاربسیار زیبایشان تشکر کنم. واقعا خاطرات قدیم را در ذهنمان زنده کردند،از ایزد منان برایشان سلامتی آرزومندم

باسمه تعالی
ضمن عرض سلام خدمت اهالی شریف روستا ، مدیر محترم وب سایت و همه دوستان عزیزی که با احساس مسئولیت یار و یاور خدمتگزاران خود هستند .در رابطه با پروژه کانال سلول مطالبی هست که ذیلاً به استحضار می رسد :
بعد از پایان نوبت آب روستای دشتی ، اینجانب شخصاً با پیمانکار تماس گرفته و ایشان هم اعلام آمادگی نمودند در صورتی که آب در کانال نباشد جهت ادامه کار تجهیز کارگاه نمایند . لیکن همه شما دوستان مستحضرید که آب کانال جهت آبیاری مزارع گندم تا فروردین هم در کانال جریان داشت تا اینکه با تماس با بخشدار و مدیر عامل شرکت بهره برداری آب قطع شد و به پیمانکار پروژه هم از طرف شخص اینجانب ، بخشدار و مدیر عامل شرکت جهت انجام تعهدات خود در موعد مقررچندین بار تذکر داده شده است .
در پایان توفیق و سربلندی همه اهالی شریف روستا را از خدای بزرگ مسئلت دارم .

خدمت مدیر سایت و واصف و اهل ولات دارم سلام
محضر اعضای سایت و هم ولاتی های خوم بازم سلام
اولا میخام گله ینی بکنم از ناظر همراه ما
نیسی مثل قبل ؛ توی ای فضا همراه ما
بعدشم یادی کنم و او زمان زیترل
اوسه که خش بی ولات و ای دلل
اوسه که کولر نبی شو جِی همه ری لوکه بی
پخشه بی و دور لوکه کِله بی
نصف شو و لیک توره خُو نبی
صبح گه و دس خروس زندیی نبی
او نسیم خنک اول صبی یادتون میا
کادیه ری چاله پی چی شیرین یادتون میا
اوسه که سوتک دوا بی یادتونه
گو لگجی کیمیا بی یادتونه
پهک له که گیلاس بی یادتونه
خورشل که اُو توله بی یادتونه
یادتونه بازیل پاک کوکو و هفت سنگ بی
قووه بازی و تیَیر پی کل چووی هم رسم بی
یه پاره ی تو باغسون دیم کَمتر و بلبل بیدن
عده ای هم تو چمل پاک دووم و شاخک میزدن
سر ظهر ری سر کمر که سی میکردی تو رووه
هر کسی دلت بخاس تا اونجو او هم تو اُوه
جرجر ای جرجروکل تو گزل یادش بخیر
لاله یل پرخیار پشت روو یادش بخیر
چاس تلیت دو و منگک چقه خش بی
خرمای کبکاب و لورک چقه خش بی
فصل خیش و خرمن و جیلم و براّ چقه خش بی
باد اوسه که دِ میزه توی صحرا چقه خش بی
بچیل نسل جوون پرس بکنین و گپترل
خیش تاک و بنّه و اوسه و براّ که چه بی
خلاصه ای بکنیم بحث دِ ای اهل ولات
میگویم که اوسه زندیی یه صفای دیه داشت
--- جناب هم ولاتي عزيز. سلام. اين گفتار بسيار زيباي شما ما را به آن دوران برد كه فقط بگوئيم يادش بخير. از شما به جهت ارسال اين شعر صميميانه تشكر مي كنم. همچنان وب سايت را از اين سخنان گهربار خود بهره مند سازيد. خوش باشيد. بناري. مدير وب سايت